شرح داستانی واقعی! همه چی از یه کتاب آهنگسازی شروع شد!
توجه این داستان واقعیه!
شرح داستان:
شاهین عاشق آهنگسازی بود و تازه می خواست شروع کنه به یادگیری!
تو گوگل سرچ می کنه چشمش به یه کتاب در مورد آهنگسازی میخوره سریع سفارش میده!
شاهین موقع سفارش کتاب،خیلی خوشحال و هیجان زده بود! تو ذهنش گفت این کتاب رو بخونم دیگه تمومه، آهنگساز خیلی حرفه ای شدم. کتاب بدستش میرسه و شروع میکنه براش برنامه ریزی کردن که روزی چند دقیقه براش وقت بذاره.
روزای اول کتاب رو باز می کرد و چند صفحه ازش مطالعه می کنه. وقتی یه خورده جلوتر میره به یکباره مطالب سنگین و پیچیده میشه! شاهین دیگه نمیتونه بفهمه کتاب چی میگه! برمیگرده عقب و بارها مطالعه می کنه بازم متوجه نمیشه!
میره تو اینترنت سرچ میکنه؟
چندتا ویدئو آموزشی پیدا می کنه. اما مطالب ویدئو برای افراد پیشرفته بود،شاهین نمیدونست اینو! خیلی خوشحال میشه ویدئو هارو میبینه دوباره مسرور از اینکه آهنگسازی رو داره یادمیگیره! کم کم کتاب رو فراموش میکنه و اتفاقی که میوفته بعد از یک مدت پر از اطلاعات ضد و نقیض میشه در مورد موسیقی، که نمیدونه کدوم درسته و کدوم غلط! کم کم شک کرد به تواناییش… پر از اطلاعات دست و پا شکسته شده بود که نمیدونست چه جوری باید استفاده کنه!
دوباره میره کتاب رو میخونه اما بازم متوجه نمیشه! یکسال می گذره ولی باز شاهین همچنان پیشرفتی تو یادگیریش حاصل نمیشه.
یک سال میشه دو سال! دو سال میشه سه سال!
شاهین موضوع رو به دوستش که موزیسین بود در میون میذاره. دوستش میگه یه معلم میشناسم برو پیشش کارت رو راه میندازه چیزای خوبی یادمیگیری!
شاهین مقاومت میکنه و میگه ولش کن خودم کتاب میخونم یادمیگیرم کم کم! بهش میگه کتاب بهم معرفی کن اگه میدونی! خلاصه دوباره شاهین میره کتاب میخره و بازم برنامه ریزی و…. به وسطای کتاب میرسه ادامه نمیده! چون بازم چیزی متوجه نمیشه!
۵ سال میگذره و شاهین هنوز اول راهه و خیلی از دوستاش ازون موقع که شروع کردن یا فارغ الحصیل موسیقی شدن و تمام مباحث رو یادگرفتن یا اینکه بعضیاشون کلی پیشرفت کردن که شاهین به گرد پاشونم نمیرسه!
شاهین بازم رفیقش رو میبینه حالا رفیقش کلی پیشرفت کرده بود! میگه بهش من استعداد ندارم رفیقش میگه بیا یه معلم هست تو شهرمون برو پیشش یادبگیر!
شاهین اینبار میگه بذار امتحان کنم!
میره پیش معلم موسیقیه و معلمه متوجه میشه بیشتر چیزایی که یادگرفته اشتباه فهمیده! بهش میگه باید از صفر شروع کنی چون تو خیلی ایراد داری. معلم یه کتاب بهش میگه بخره که خیلی جالبه همون کتابی بود که پنج سال پیش خریده بود. و بهش میگه سرفصل هارو بااین کتاب میریم جلو!
میگذره و چندماه بعد شاهین با معلم موسیقی نه تنها اون کتاب رو تموم میکنه بلکه چیزای بیشتری یادمیگیره که حالا میدونه هر موضوع کجا کاربرد داره!
به یکسال نمیکشه شاهین کلی پیشرفت میکنه! ولی همیشه یه حسرت تو دل شاهین هست که چرا اون پنج سال این همه وقتشو تلف کرد کاشکی از اول میرفت کلاس تا سریع تر پیشرفت کنه اینجوری هم کتاب میخوند هم کلی چیزای مهم از تجربه معلم یادمیگیرفت!
اگر شاهین همون اول به جای اینکه باکتاب یادبگیریه میرفت پیش یه معلم موسیقی تا الان نه تنها خوب یادگرفته بود بلکه صدتا کتاب هم تموم کرده بود!